به من تکیه کن
پـ نـ 1 ممنونم بابت ترجمههایی که از پستهای گیلکی برام میفرستین. وسط کلاسام میخوندم کامنتاتونو و کلی میخندیدم. :)
پـ نـ 2 ترجمه پست قبل: کاش میتونستیم توی همین بهار، یکی از کلبههای روستاهای ماسال رو
بخریم و روزهای جمعه جمع کنیم و بریم اونجا بمونیم. تو لباس میرزا تن کنی و من
لباس قاسمآبادی. تو چوب جمع کنی و من برات نون محلی بپزم. تو تبر برداری و هیزم
درست کنی و من برات چای محلی بیارم. تو به من نگاه کنی و یه گل بنفشه پشت گوشم
بگذاری و چاییت رو برداری و روی هیزم بشینی. منم کنارت بشینم و سرم رو روی شونت
بذارم و باهات حرف بزنم و ازاین دلخوشیهای کوچک که فقط با تو اتفاق میافته قلبم بتپه(چک و
پر زدن در واقع به معنی نوعی بیقراریه)
درباره این سایت